بردیا جونبردیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

دوردونه...

عید دیدنی ...

بردیا جون ،امسال اولین سالی هست که عید دیدنی میره... این روزا پسر خوشگلمون وقتی میره مهمانی ،اصلا گریه نمیکنه و بیداره...آجیل و میوه هم بهش تعارف میکنن،اونم  میخوره   ...
11 فروردين 1393

ناز من میشی؟

بردیا جون،وقتی که بابایی نازش میده،این جوری بابایی رو نگاه میکنه...   بابایی وقتی از سرکار میاد،بهش میگه: ناز من میشی؟ عسل من میشی؟ نفس من میشی؟ زندگی من میشی؟ ...
3 فروردين 1393

عیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدت مبارک

بردیا جون ،امسال اولین عیدیه که کنار ماست... بردیا جون اول فروردین 93،بیست و هفت روزش بود .بعد از تحویل سال با بابا حسن و مامان زهرا اومد خونه بابا بزرگ. برخلاف همیشه که خواب بود و چشماش بسته بود،ایندفعه بیدار بود  و با چشمای خوشگلش مارو نگاه می کرد...کلی باهاش بازی کردیم و براش شعر خوندیم...عکس هم انداختیم.. بعد از چند سال که کوچولویی توی خانواده نداشتیم، حضور بردیا جون واسمون خیلی خوشحال کننده هست... ...
3 فروردين 1393

بردیا جون دو سانت قد کشیده...

امروز بردیا جون پونزده روزش شد...با مامانی و مامان بزرگ رفت مرکز بهداشت... قدش  2 سانت بیشتر شده و وزنش نیم کیلو زیادتر شده...بردیا جون خیلی شیطونه... باید بیشتر شیر بخوره وزودتر بزرگ بشه...  
19 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دوردونه... می باشد